سفر کربلای مامان مریم و باباقدرت
سلام پسرکم روز پنج شنبه مورخ ٢٨ /٢/٩١ مامان مریم آش پیش پایی خودش و بابا قدرت رو درست کرد ما هم اونجا بودیم و همگی آش خوشمزه مامانی رو خوردیم و آرزوی به سلامتی رفت و برگشتشان رو کردیم. شما ایقدر آش خوردی که شب دل درد گرفتی.رو جمعه تا ساعت ٩ باهم خواب بودیم و بعد رفتیم پایین خونه اعظم و صبحانه رو باهم خوریم و همش با میعاد سر وسایل دعواتون می شد و معمولا کتک می خوردی. اومدیم بالا و حموم رفیم آب بازی حدودا یک ساعت و نیم بعدشم ناهاررو خوردیم و خوابیدیم و عصرم با باباعلی رفیتیم صحرا و شب هم رفتیم خونه دوست بابات(مهدی ذوالفقاری) خدا رو شکر اونجا هم پسر خوبی بودی ساعت ١٢.٣٠ بود که اومدیم خونه و تازه شما سر حال بودی و یکم بازی کردی ...
نویسنده :
مامان الهه
11:56